۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

یادی ازگذشته

تقریبا 30سال پیش زمانی که من 9سال بیشتر نداشتم با مرحوم پدرم به باغ رفته بودم .من سرگرم بازی شدم وپدرم مشغول کاشت نهال گردو دراطراف زمین شد. در آن زمان ما همه نوع میوه داشتیم لذا برای من جای تعجب شده بود که چرا پدرم علاقه خاصی به درخت گردو دارد به همین منظور ماجرا را از ایشان پرسیدم. ایشان درجواب گفتند:درخت گردو نیاز به رسیدگی ندارد .من فکر آینده شما را میکنم .ممکن است در آینده بلحاظ مشکلات زندگی نتوانید کشاورزی کنید وتاآن موقع این نهالها به درختان بزرگی تبدیل خواهد شد که هم از محصول آنها استفاده میبرید وهم از سایه آنها بهره مند میشوید.  اکنون  بعد از گذشت زمان این اتفاق افتاده نه برای من بلکه برای اکثر روستائیان .روزگاری که همه نوع میوه درروستا بعمل میآمد زردآلوی نوری -قیصی -هلو- سیبهای متنوع-گلابی-توت-انگور وانواع خشکبار. اکنون  همه چیز خواسته ویا ناخواسته تحت تاثیر درختان گردو از بین رفته ومردم روستا که زمانی خود برای شهرنشینها توشه وسوغاتی میدادند اکنون خود مصرف کننده میباشند واین موارد در بخش تهیه فراورده های لبنی نیز صدق می کند. درکل همه چیز ظرف20-30سال عوض شده کشاورزان زحمتکش آن زمان بتدریج پیر وفرسوده شده و ازبین ما میروند وحاصل دسترنجشان نیز بابی توجهی وارثین نابود میشود .اگر میخواهیم روستای آباد داشته باشیم باید بکاریم  تا درو کنیم واین قانون طبیعت است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر